Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران،  ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۰ سالروز شهادت مردی است که یکی از استوانه‌های قدرت ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بسا در تمام تاریخ ایران را بنا نهاد و آن چیزی نبود جز صنعت موشکی. این قدرت به قدری مهم است که برخی کشورهای اروپایی و آمریکا به دنبال این هستند تا آن را از طریق مذاکره از کشورمان بگیرند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همان طور که رهبر انقلاب هم به مسئله موشکی و لزوم داشتن آن اشاره کردند، قدرت موشکی امروز برای ایران اسلامی با جغرافیای ژئوپولتیک خود یک نیاز اساسی به شمار می‌رود.

صنعت موشکی چگونه شکل گرفت؟

موشک و انواع آن تسلیحاتی بودند که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورمان فقط نوع موشک هاوک آن را در اختیار داشت و فقط استفاده پدافندی از آن می‌کرد. انقلاب اسلامی که پیروز شد، دو سال پس از آن ارتش بعث با حمایت استکبار جهانی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای به کشورمان حمله کرد تا قسمت‌هایی از خاک کشورمان را تجزیه کند و نقشه منطقه را تغییر دهد. اما ایران اسلامی با استفاده از جوانان و نیروهای مسلح خود توانست تا بر دشمن بعثی فائق آمده و پیروز شود. 

یکی از مواردی که رژیم صدام در این جنگ به آن عمل می کرد علاوه بر نظامیان، غیرنظامیان را هم با استفاده از جنگنده‌ها و موشک‌های دوربرد اسکاد بی و اسکاد سی هدف قرار می‌داد. اما ایران در مقابل این حملات غالبا بی دفاع بود و موشکی نداشت تا با آن از خودش دفاع کند. همین موقع بود که جوانان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دست به کار شدند تا بتوانند موشک‌های بومی خود را تهیه و تولید کنند. اما این دانش هنوز در ایران وجود نداشت و باید از سایر کشورها تهیه می‌شد. به همین دلیل هم مسئولان دفاعی کشورمان به سراغ چند کشور دوست مانند لیبی و سوریه رفتند تا موشک مورد نیاز خود را تهیه کنند.

ایران توانست از طریق مذاکره با معمر قذافی ۱۰ فروند موشک اسکاد بی دریافت کند. مسئول مذاکره با قذافی سردار محسن رفیق دوست وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس بود.  او از این دیدار خاطره‌ای جالب دارد و آن ملاقات را اینگونه روایت می‌کند: «در روزهایی که عراق، تهران را موشک‌باران می‌کرد، من به همراه آقای صفوی به دیدار قذافی رفتم که او در این دیدار ۱۰ موشک به ما داد و به ما گفت که من یک شرط دارم و این شرط نیز آن است که یکی از این ۱۰ موشک را به سمت عربستان سعودی شلیک کنید که من در آن زمان نیز این شرط را پذیرفتم. بعد از آن دیدار من دو مرتبه دیگر به لیبی رفتم و در هر سری ۱۰ موشک از آن‌ها به رایگان می‌گرفتم و در هر مرتبه نیز قول می‌دادم شرط‌شان را اجرا خواهم کرد. این در حالی بود که ما با عربستان سعودی جنگی نداشتیم و دلیلی نداشت که بی‌خودی به سمت عربستان سعودی موشکی شلیک کنیم. بعد از آن نیز از کره شمالی موشک‌های مورد نیاز خود را خریداری کردیم و سپس خودمان موشک ساختیم.»

 پس از این بود که  مسئولان سپاه پاسداران در دفاع مقدس گروهی را که به سوریه فرستادند تا نحوه کار با موشک‌های اسکاد را آموزش بیینند و مسئول آن تیم که بعدها به خاطر خدمات خود به پدر موشکی ایران معروف شد، شهید حسن طهرانی مقدم است که در ادامه با زندگی او آشنا می‌شویم.

مغز متفکر ایران در ساخت موشک‌های سپاه که بود؟

سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن طهرانی مقدم یکی از مغزهای متفکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به خاطر فعالیت‌هایش در بنیانگذاری یگان موشکی سپاه به پدر موشکی ایران معروف شد. حسن روز ۶ آبان ماه سال ۱۳۳۸ در یک خانواده پر جمعیت مذهبی و در محله سرچشمه تهران چشم به جهان گشود. او در دوران کودکی به همراه خانواده اش به علت شغل پدرش که خیاط بود به محله‌های شکوفه و بهارستان رفت و دوران ابتدایی و هنرستان خود را در این دو محله سپری کرد.

او از همان دوران کودکی همواره پای کار حضور در مسجد بود و فعالیت‌های خود را با سرپرستی آیت الله سیدعلی لواسانی در سال ۱۳۴۸ و در مسجد زینب کبری (س) سرچشمه آغاز کرد و ادامه داد. او و برادرانش  وارد گروه سرود همان مسجد شدند و فعالیت‌های فرهنگی خودشان را در آن گروه ادامه دادند. نکته جالب این است که این گروه سرود هسته تشکیل همان گروه سرودی شد که روز ۱۲ بهمن ۵۷ در هنگام ورود امام خمینی (ره) به کشورمان از او استقبال کرده بودند و سرود خوش آمد گویی برای او خواندند.

اواسط سال ۱۳۵۶ بود که موفق شد تا تحصیلاتش در هنرستان را به پایان برساند و مدرک دیپلم خود را اخذ کند. سپس در همین سال در مقطع فوق دیپلم رشته برش قطعات صنعتی مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد و نحصیلاتش را ادامه داد.

حسن و برادرش محمد همانند سایر مردم ایران با آغاز تظاهرات مردمی علیه رژیم ستمشاهی به صف انقلابیون پیوستند و در همان روزهای انقلاب به همراه دوستانش و با استفاده از سه راهی لوله آب، نارنجک‌های دستی می‌ساخت و آن‌ها را به انقلابیون می‌داد. یکی از خاطراتش در مواجهه با نظامیان رژیم شاهنشاهی شنیدنی است؛ شب ۲۲ بهمن ماه بود که در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر آن خودرو را اسیر کرد.

انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ پیروز شد، حسن و برادرش همانند سایر انقلابیون مشغول جشن و شادی بودند. یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ در مقطع لیسانسِ رشته مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی پذیرفته شد و توانست تا در همان رشته مدرک مهندسی صنایع خودش را اخذ کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که تاسیس شد او نیز همانند سایر جوان انقلابی و در تیرماه سال ۱۳۵۹ در سن ۲۱ سالگی به عضویت سپاه درآمد و در اولین مسئولیت خود به عنوان مسئول اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال منصوب شد و تا آخرین روز مهرماه  همان سال در این مسئولیت باقی ماند.  

شهید طهرانی مقدم در سال ۱۳۶۱ با خانم الهام حیدری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۴ فرزند است.

شهید تهرانی مقدم یکی از نخستین افرادی بود که اولین جرقه‌های شکل گیری توپخانه سپاه را زدند و توانستند تا با یک آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کششی، یک  توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و  و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی غنیمیتی از ارتش بعث عراق در ۱۳۵۹ توپخانه سپاه را تشکیل دهند و بعدها با استفاده از این توپخانه در لشکر امام حسین (ع) اصفهان مواضع دشمن بعثی را بمباران کنند. همین گروه بعدها و در سال ۱۳۶۱ واحد و یگان توپخانه سپاه را تشکیل دهند.  

نخستین فرمانده موشکی سپاه که بود؟

حاج حسن طهرانی مقدم نخستین موسس و ایجاد کننده فرماندهی موشکی سپاه بود که این واحد را در آبان‌ماه سال ۱۳۶۲ تاسیس کرد و  ۲۱ اسفندماه ۱۳۶۳ اولین موشک ایران را به کرکوک شلیک کرد. دومین موشک سپاه هم در بامداد روز  ۲۳ اسفندماه سال ۱۳۶۴ به بانک ۱۸ طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود ۲۰۰ نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند. پس از صدور فرمان تاریخ امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.

موسس یگان موشکی حزب الله که بود؟

شهید طهرانی مقدم موسس یگان های موشکی حزب الله لبنان هم بود که این کار در سال‌های  ۶۶ و ۶۵ محقق شد. با کارهایی که حاج حسن انجام داد، حزب‌الله موفق به تجهیز سلاح‌هایی شد که هر گاه صهیونیست‌ها شرارتی می‌کردند، با پاسخ دندان‌شکن مواجه می‌شدند. رژیم صهیونیستی اگر هر گونه عملیات یا تهدیدی را علیه جمهوری اسلامی داشته باشد، از ناحیه موشک‌های حزب‌الله لبنان مشت محکمی را دریافت خواهد کرد که قلب تل‌آویو را زیر و رو می‌کند. باید بگویم بهترین هدیه حاج حسن آقا به مردم و حزب الله لبنان، آموزش و انتقال تجربیات موشکی به این کشور بود، به طوری که در جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه غزه، پیروزی حزب الله و بچه‌های حماس علیه صهیونیست‌ها مدیون همین آینده‌نگری او بود که رزمندگان حزب‌الله را آموزش داد. از همین طریق بود که حزب‌الله توانست سیستم موشکی‌اش را ایجاد کند و نه تنها مانع پیشرفت رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان شد، بلکه تمام نقشه‌های صهیونیست‌ها را نقش بر آب کرد.

حجت الاسلام سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان درباره شهید طهرانی مقدم می‌گوید: «هر زنی که در لبنان از شمال به جنوب یا بالعکس سفر می‌کند، این امنیت را مدیون حاج حسن آقای طهرانی مقدم است». به درستی که حاج حسن توانست فلسفه هفت دقیقه تا تل‌آویو را عملیاتی کند با ساخت موشک‌هایی مثل سجیل و شهاب که مسیر ایران تا سرزمین‌های اشغالی را زیر ده دقیقه طی می کنند.

نخستین موشک‌های سپاه در چه سالی طراحی و ساخته شد؟

شهید حاج حسن طهرانی مقدم نخستین موشک ایرانی را در سال ۱۳۶۶ با نام نازعات طراحی و شلیک کرد. پس از این بود که همین واحد در سال ۱۳۷۷ موفق به دستیابی موشک دوربرد و قوی شهاب ۳ شد.

سردار «عباس خانی آرانی» جانشین فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه دستیابی به این موفقیت را چنین روایت می‌کند: «درست است که وزارت دفاع به عنوان واحد پشتیبانی کننده نیروهای مسلح در بحث ساخت موشک «شهاب ۳» وارد می‌شود، اما عمده کارهای تحقیقاتی‌اش را شهید مقدم انجام داده بود. این شهید عزیز عقیده داشت نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. به عبارت دیگر می‌گفت اگر نیروهای مسلح ما درک کردند بنابر نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند، باید برای تولید آن گام بردارند. زیرا متخصصان داخلی کشورمان از توانمندی و قدرت عمل بسیار بالایی برخوردار هستند».

شهید طهرانی مقدم، شخصیتی چند بُعدی داشت

شهید حاج حسن طهرانی مقدم یکی از شخصیت‌های نظامی است که علاوه بر بعد نظامی، بعد ورزشی نیز داشت. او در سال ۱۳۸۱ به همراه ۵ هزار کوهنورد از همه رده‌های سپاه پاسداران توانست تا به قله دماوند صعود کند. سردار «یدالله مکاری» مسئول هیات کوهنوردی سپاه این صعود را بدین گونه روایت می‌کند: «کاری که سردار حسن مقدم انجام داد، کاری بس دشوار و بزرگ بود، ولی از آنجا که قربة الی‌الله بود و همراه با توکل و نشأت گرفته از نام ائمه و یاری گرفتن از آن‌ها بود، باموفقیت به انجام رسید. صعود به قله دماوند بدون شک برای اولین و آخرین بار بود که اجرا شد. در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) از چهارده یال کوه دماوند با نام چهارده معصوم با شرکت ۵ هزار کوهنورد از سراسر رده‌های سپاه انجام شد که از این تعداد، ۴۱۳۷ نفر آنان موفق به صعود بر بام ایران یعنی قله دماوند شدند و حدیث کسا را آنجا قرائت کردند».

مسئولیت‌های شهید طهرانی مقدم در دهه ۸۰

سردار طهرانی مقدم در دهه پایانی زندگی خود مسئولیت‌های جانشینی نیروی هوا فضای سپاه پاسداران در سال ۱۳۸۴ و ریاست  سازمان جهاد خودکفایی سپاه در سال ۱۳۸۵ را بر عهده داشت و تا آخرین روز عمر در این سمت باقی ماند.  

شهادت پدر موشکی ایران در آذرماه سال ۹۰ 

سردار شهید حاج حسن طهرانی‌ مقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و روز ۲۱ آبان ماه سال ۹۰ در حالی که در پادگان امیرالمومنین (ع) شهرستان ملارد برای آزمایش موشکی آماده می‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یاران شهیدش پیوست.

پدر موشکی ایران در کلام رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب برای تقدیر از شهید طهرانی مقدم و همکارانش دست خطی را نوشته اند که متن آن به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

شما به کمک و هدایت خداوند علیم و قدیر توانسته‌اید کار بزرگی را به سامان برسانید. این، بار دیگر معجزه توانایی‌های عزم راسخ انسان مؤمن را در معرض نگاه ما می‌گذارد و ما را امیدوارتر از همیشه به همت و تلاش برمی‌انگیزد.

از پیشروی در راه شناختن هدف‌های بلند و راه‌های میان‌برُ برای رسیدن به آن و آنگاه همت گماشتن و گام برداشتن خسته نشوید؛ به ایستگاه‌های میان راه دلخوش و قانع نشوید؛ به خدای بزرگ اعتماد کنید و همه توان خود را به عرصه بیاورید. خداوند یار و نگهدار شما مردان مؤمن و دانشمند و پرتلاش باد.

سید علی خامنه‌ای

۸۹/۰۳/۹

هنگامی که منافقین می‌خواستند تا حاج حسن را ترور کنند

فعالیت های حاج حسن به قدری قلب ضد انقلاب را سوزانده و چشمشان را کور کرده بود که محمد برادر شهید می گوید: که برادرم چند بار از جانب گروهک تروریستی منافقین تهدید شد به دلیل آن که موشکی به مقر منافقین در داخل خاک عراق زد. همان شب رادیو منافقین اعلام کرد این مقدم را ما می‌زنیم. زمانی که ترور شهید صیاد شیرازی را طراحی کردند، همزمان طرح ترور حاج حسن آقای مقدم را نیز در دستور کار داشتند و می‌خواستند هر دوی آن‌ها را ترور کنند که یک گروه از آن‌ها دستگیر شدند.

کد خبر 564631 برچسب‌ها دفاع - موشک

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: دفاع موشک شهید طهرانی مقدم حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران حاج حسن طهرانی حزب الله لبنان انقلاب اسلامی سپاه پاسداران آبان ماه سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۵۶۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان: ایران در حمله به اسرائیل به کشورهای منطقه هم هشدار داد، هم اطمینان خاطر/ تهران قواعد درگیری با تل آویو را بازتعریف کرد/ همسایگان عربی ایران به دنبال موازنه و مفاهمه با تهران خواهند بود/ توانمندی موشکی ایران

پایگاه خبری جماران - سارا معصومی : بیش از دویست روز از آغاز جنگ در غزه می گذرد و در حالی که خبرهای امیدوارکننده ای درباره موافقت حماس و اسرائیل برای توقف جنگ به گوش نمی رسد هر روز منطقه غرب آسیا یک قدم به گسترش دامنه جنگ نزدیک تر و باز در سایه تحرکات چندجانبه دیپلماتیک از آستانه آن باز می گردد. زنجیزه تشدید تنش میان ایران و اسرائیل که با حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق آغاز شد ظاهرا فعلا در یک نقطه متوقف شده و دو طرف ترجیح دادند که سطح تنش را افزایش ندهند.

با حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان درباره یکی از تبعات کمتر پرداخته شده این تنش که تاثیر آن بر معادله های فی مابین ایران و کشورهای همسایه عربی و به تبع آن رابطه این کشورها با آمریکا و اسرائیل است، گفت و گو کردیم:

در چند روز گذشته از حمله های متقابل جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل آنچه که به آن کمتر توجه شده، تاثیر این تحولات جدید بر کشورهای منطقه بخصوص همسایگان ایران است. ما می دانیم که برخی از این کشورها چه عربی و چه غیرغربی تا پیش از 7 اکتبر رابطه خود با اسرائیل را عادی سازی کرده بودند یا در مسیر آن بودند. پس از آغاز جنگ غزه نیز هر چند موضع شفاهی این کشورها در محکومیت اسرائیل تند و تیز بود اما در رابطه فعلی و یا اراده آنها برای رابطه با اسرائیل در آینده خلل جدی ایجاد نشد. در چنین فضایی فکر می کنید حمله مستقیم ایران به اسرائیل، جدا از میزان موفقیت آن یا وجود یا نبود اراده در ایران برای آسیب رسانی جدی، چه تاثیری بر نگاه کشورهای منطقه بخصوص رقبای عربی ایران درباره توانمندی نظامی ایران داشته است؟

 

درباره حمله جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل و پیامدهای آن در رابطه با همسایگان دو جنبه در کوتاه مدت مهم است که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ جنبه نخست به پیامی بازمی گردد که در این حمله برای کشورهای همسایه مشخصا کشورهای عربی خلیج فارس که در مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل بوده و هستند و جمهوری آذربایجان مستتر بود .

هرچند که هدف اصلی این اقدام بازترسیم قواعد درگیری با اسرائیل ، احیای بازدارندگی و جلوگیری از اقدام های مشابه و البته هشدار به آمریکا اعلام شد، اما به نظر من در شکل و گسترده ای که حمله طراحی و اجرا شده پیامی به کشورهای همسایه هم مستتر بود. پیامی با این محتوا که وقتی بحث امنیت ایران مطرح باشد و بخصوص وقتی که موضوع اسرائیل به میان آید، احتمال هر اقدامی از سوی ایران وجود دارد.  

به نظر من این چیزی بود که حتی ما از کانال های رسمی و از طریق مقام های رسمی ایران هم کم و بیش شنیدیم. برخی مقام های نظامی به امارات متحده عربی درباره اینکه پایگاهی در اختیار اسرائیل قرار دهد هشدار دادند. از سوی دیگر با وجود این روند بهبود روابط ایران با کشورهای عربی در جریان است، اما باز هم برخی مقام ها در ایران از احتمال هدف قراردادن پایگاه های آمریکا در این کشور سخن گفتند.

پیام صریح مستتر این بود که اگر پای امنیت سخت ایران وسط باشد همه ملاحظه هایی که حتی سیاست خارجی ایران در یک تا دو سال اخیر را شکل و سوق داده و به بهبود روابط با همسایگان  در قالب سیاست همسایگی خوب منتهی شده قابل کنارگذاشته شدن است و ایران به سمت پاسخ خواهد رفت.

این در واقع نشان دهنده بالا رفتن ادراک تهدید در تصمیم گیران امنیتی و سیاست خارجی ایران است، مبنی بر اینکه در یک فضای متشنج منطقه ای ناشی از جنگ غزه، اولویت های سیاست خارجی تغییر کرده و به واسطه امکان کشیده شدن کشور به سمت جنگ ، تامین امنیت باید در اولویت قرار بگیرد و سایر موارد را تحت الشعاع قرار دهد .

جنبه دوم مسئله تلاشی بود که همزمان برای اطمینان خاطر دادن به کشورهای عربی همسایه  مبنی بر اینکه حداقل در این مرحله هدف آنها نیستند از سوی ایران انجام شد. ایران تلاش کرد این پیام را به همسایگان بخصوص عربی برساند که این کشور تا زمانی که امنیت آن از سوی این کشورها تهدید نشود، پای آنها را به منازعه نخواهد کشید.

گفته می شود که ایران از 72 ساعت قبل به کشورهای همسایه نحوه پاسخ خود به اسرائیل را اطلاع داده است. هرچند که ایالات متحده می گوید از حمله مطلع نبوده، اما گزارش های رسیده تایید می کند که کشورهای عربی چنین هشداری را دریافت کرده اند. این اطلاع رسانی به کشورهای عربی منطقه و انتقال این پیام از سوی آنها به ایالات متحده  نشانه هایی از این است که ایران با وجود همه ملاحظه ها درباره ضرورت تامین امنیت خود باز هم تلاش کرده که چنین اطمینان خاطری را به کشورهای عربی بدهد

 

فکر می کنید کدام یک از این دو پیام هشدار یا اطمینان بخشی در پایتخت کشورهای منطقه بیشتر احساس شده است؟

 

برآیند این سوال است که در آینده نزدیک و دور  تعیین کننده خطوط اصلی رویکرد این کشورها به ایران و اسرائیل خواهد بود. به نظر من پاسخ آنها هم ترکیبی از دو رویکرد موازنه و مفاهمه با ایران خواهد بود.  پیام تهدیدی که از جانب ایران ارسال می شود طبیعتا انها را به سمت موازنه بخشی سوق می دهد.

 

شکل دادن به یک ائتلاف امنیتی و نظامی با اسرائیل می تواند بخشی از این تلاش برای موازنه بخشی باشد؟

نه، اتفاقا. این موازنه بخشی لزوما به معنای شکل دادن به ائتلاف امنیتی و نظامی با اسرائیل نیست. به این معنا است که آنها تلاش خواهند کرد تا در روابط خود با کشورهای دیگر و ایالات متحده حداکثر تضمین های لازم را برای امنیت خود دریافت کنند. از سوی دیگر جنبه دوم رویکرد ایران که اطمینان خاطر دادن به آنها است  می تواند آنها را امیدوار نگاه دارد که هنوز کانال برای ارتباط و مفاهمه با ایران بسته نیست.

بنابراین، آنچه که رخ داد سرآغار روندی خواهد بود که در آن رویکرد ایران و کشورهای عربی نسبت به هم،  ترکیبی از موازنه و مفاهمه خواهد بود. موازنه در بحث ایران بیشتر در قالب نگاه داشتن شمشمیر داموکلس بالای سر این کشورها  به شکل تهدید امنیتی معتبر است. این موازنه در مورد کشورهای عربی همان ادامه مسیر همکاری های امنیتی و نظامی بخصوص با ایالات متحده ولی در عین حال رها نکردن مسیری  است که با اسرائیل آغاز کرده اند.

 

 

ما قبل از این تحولات هم شاهد بودیم که در طول سالیان گذشته این کشورها همواره توسعه برنامه موشکی ایران را یکی از دغدغه های امنیتی خود معرفی می کردند و حتی به دنبال برجام منطقه ای برای رفع این نگرانی بودند. فکر می کنید ایران توانست این عملیات را به گونه ای مدیریت کند که نگرانی این کشورها را پررنگ نکند و یا برعکس اتفاقا بر میزان نگرانی ادعایی آنها افزود؟

این حمله باعث شد که برنامه موشکی و پهپادی ایران بیشتر از گذشته در مرکز توجه بین المللی قرار بگیرد. اکنون نیز نشانه هایی از آن را در قالب بحث درباره وضع تحریم های جدید غرب و اتحادیه اروپاعلیه برنامه پهپادی و موشکی ایران می بینیم. این کشورها به احتمال زیاد به طرق مختلف اعم از راه های دیپلماتیک و ابزارهای دیگر فشار برای محدود کردن این برنامه های ایران را بیشتر خواهند کرد.

زمانی که گزارش ها درباره استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین توسط روسیه افزایش یافت، به نوعی در کشورهای حوزه خلیج فارس یک حس رضایت ایجاد کرد، مبنی بر اینکه ما سالیان سال نسبت به برنامه های نظامی ایران هشدار دادیم اما کسی جدی نگرفت و الان همین برنامه به تهدیدی برای خود اروپا تبدیل شده است.

 

می توان پیش بینی کرد که در هرگونه مذاکره احتمالی میان ایران و غرب این مسئله توانمندی موشکی ایران و فعالیت های منطقه ای آن بیش از پیش به سوژه محوری طرف مقابل تبدیل شود؟

 

بله، من به صورت جدی معتقد هستم که هرچند الان هیچ مسیر روشنی را برای دیپلماسی بین ایران و غرب نمی بینم، اما با قاطعیت می توانم بگویم که طرف غربی در هر مسیری که در آینده برای بحث دیپلماتیک تعریف شود قطعا پیش از گذشته ضرورت پرداختن به برنامه های موشکی، پهپادی و منطقه ای ایران را هم لحاظ خواهد کرد.

به این دلیل که ابتدا حضور پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین به تهدید وجودی برای اروپا تبدیل شد و الان هم موضوع تشدید تنش ها با اسرائیل به خصوص در شرایطی که اروپا به دنبال یافتن راهی برای حل و فصل دیپلماتیک قضیه غزه است، در تضاد آشکاری با منافع اروپا قرار دارد.

 

در یک مقطع که کشورهای منطقه به دنبال انجام چنین مذاکراتی با ایران از سوی ایالات متحده بودند رابطه دوجانبه آنها با تهران در سطح بالایی از تنش بود. اکنون این تنش زدایی و عادی سازی رابطه انجام شده است. باز هم فرض می کنید آنها نیز مانند کشورهای غربی به دنبال مذاکراتی برای محدودسازی توان نظامی ایران باشند؟

شاید کشورهای منطقه برای حفظ آن جنبه دوم رویکرد خود در قبال ایران که بحث مفاهمه است به شکل آشکار و علنی به سمت چنین قضیه ای نروند ولی طبیعتا این موضوع جز مواردی است که آنها هم می خواهند در هر نوع توافقی با ایران لحاظ شود. نکته ای که وجود دارد این است که کشورهای عربی پس از ناامیدن شدن از اینکه غرب به دغدغه های آنها در قبال برنامه نظامی و منطقه ای ایران بپردازد به سمت همکاری با خود ایران رفتند .

یکی از مبانی اصلی رویکرد کشورهای عربی به بهبود روابط با ایران بر مبنای «عادی سازی به مثابه بازدارندگی» بوده است. برای کشورهای عربی این نگرانی قطعا پررنگ است و سعی خواهند کرد در قالب همان سیاست «عادی سازی به مثابه بازدارندگی» این دغدغه را با خود ایران مدیریت کنند، اما طبعا امیدوار هم هستند که این موضوع در قالب مذاکرات و رایزنی های گسترده تری میان ایران و غرب هم مدنظر قرار بگیرد.

 

فکر می کنید این تبادل حمله میان ایران و اسرائیل و به خصوص نمایش توانمندی موشکی ایران می تواند در فردای پس از جنگ غزه به سوژه ای برای افزایش همکاری های امنیتی کشورهای عربی بخصوص عربستان با امریکا(چه در قالب توافق امنیتی مطرح در چارچوب عادی سازی رابطه با اسرائیل چه در قالب جدیدی) تبدیل شود؟

 

حتی اگر این حمله و این نمایش گسترده پهپادی و موشکی ایران اتفاق نمی افتاد، باز هم کشورهای عربی در فردای جنگ غزه به سمت توسعه همکاری های امنیتی هرچند به صورت ضمنی با اسرائیل می رفتند.  اساسا از زمان آغاز جنگ در غزه نوع رویکرد و عملکردی که ایران و متحدان آن در محور مقاومت از خود نشان دادند ادراک تهدید را در میان کشورهای عربی تا حد قابل توجهی بالا برد.

یکی از استدلال هایی که طبیعتا در انسوی خلیج فارس مطرح می شد این است که اگر حماس به عنوان یک عضو کمتر قدرتمند محور مقاومت توانست چنین ضربه ای را به اسرائیل بزند و برای مدت طولانی در یک جنگ فرسایشی با اسرائیل دوام آورد پس سایر اعضای محور مقاومت در صورت وقوع درگیری منطقه ای از چه توانایی برخوردار هستند و چه دردسر بزرگی را برای این بازیگران به وجود خواهند آورد.

کما اینکه کشورهای مانند عربستان یا امارات از قبل با حوثی ها دست به گریبان بودند و حالا بیش از گذشته قابلیت های این شبکه و ضرورت اینکه به نحوی در مقابل آن اقدامی انجام دهند برای آنها مسجل شده است.

لذا من فکر می کنم که این می تواند به شکل های مختلفی بروز کند . من انتظار این را ندارم که در چشم انداز کوتاه مدت کشورهای عربی به سمت امضا یک معاهده امنیتی نظامی با آمریکا بروند که شامل اسرائیل هم باشد. آنها می دانند که چنین اقدامی به چرخه تشدید نگرانی ها، تهدیدها و طبیعتا واکنش طرف ایرانی منجر خواهدشد و ممکن است اثر معکوس داشته باشد.

چیزی که کشورهای عربی به دنبال آن هستند تضمین های امنیتی از امریکا در قبال عادی سازی رابطه با اسرائیل است . این کشورها هرچند مسیر دیپلماتیک را با ایران ادامه می دهند اما هنوز نسبت به عملکرد و موفقیت آن بخصوص در بلندمدت مطمئن نیستند و به همین دلیل نیاز به یک لایه تضمین اضافی دارند که به دنبال کسب آن از ایالات متحده هستند.

 

ما در جریان حمله ایران به اسرائیل شاهد بودیم که برخی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای هرچند در حمله اسرائیل نقشی نداشتند اما در دفاع از اسرائیل متحد شدند. به عنوان نمونه وزیر خارجه آمریکا در سخنانی در جمع رهبران یهودی اعلام کرد که همراهی اردن و عربستان مهم بوده و می تواند سرمایه ای برای آینده باشد. معنای این همراهی کشورهای منطقه با امریکا و فرانسه در دفاع از اسرائیل انهم در میانه انتقادها از جنگ غزه را چه می دانید؟ صرفا تلاشی مقطعی بود برای مدیریت تنش یا نشانه ای معنادار برای ایران ؟

 

اصلی ترین هدف کشورهای منطقه از مشارکت در دفاع از اسرائیل، ممانعت از بروز جنگ بود. نکته ای که  چه ایران و اسرائیل  و چه کشورهای منطقه و بازیگران فرامنطقه ای شامل آمریکا و کشورهای اروپایی درباره آن توافق دارند، این است که تشدید درگیری بین ایران و اسرائیل قطعا به جنگ بزرگ منطقه ای منجر می شود که هیچکس از اثرات آن در امان نخواهد بود .

به نظرم باید این اقدام کشورهای عربی را در قالب دفاع از خود ببینیم و نه دفاع از اسرائیل . اگر که حمله ایران به خسارت گسترده ای منجر می شد که نیاز به پاسخ سنگین تر و گسترده تر را در طرف اسرائیلی برجسته می کرد ، آن زمان طبیعتا با ضریب اطمینان بالایی می توانستیم بگوئیم که به سمت جنگ حرکت می کنیم و آنها می خواستند از وقوع چنین سناریویی جلوگیری کنند.

بنابراین، به نظر من مشارکت کشورهایی چون عربستان و امارات که به صورت اشتراک گذاری اطلاعات و غیره بوده بیشتر با انگیزه ممانعت از گسترش جنگ صورت گرفته است. حتی این تفسیر درباره مشارکت آمریکا و کشورهای اروپایی هم قابل تعمیم است، چرا که مقام های امریکایی هم به این موضوع اشاره کرده بودند که برای دفاع در کنار اسرائیل هستند، اما اگر اسرائیل تصمیم بگیرد تنش ها را افزایش داده و وارد جنگ با ایران شود این حمایت تضمین شده نیست. لذا اینجا باید میان این دو موضوع تفکیک قائل شد.

 

درباره اردن چطور؟

 

 مسأله اردن متفاوت است . ملاحظه ای که پیشتر اشاره کردم اردن را هم شامل می شود، اما باید این نکته را در نظر داشت که اردن شرایط بسیار شکننده تری را نسبت به بسیاری از کشورها دارد. موقعیت جغرافیایی آن در همسایگی اسرائیل و سرزمین های فلسطینی، ترکیب جمعیتی فلسطینی های حاضر در اردن و تشدید ناآرامی ها در داخل اردن که تا حدی به اقدام های ایران و متحدان آن در محور مقاومت نسبت داده می شود، مسائلی هستند که در تصمیم گیری های اردن تاثیرگذار هستند.  من تصور می کنم که ایران هم تمایلی به وارد کردن خسارت گسترده به اسرائیل که منجر به آغاز جنگ شود، نداشت و بیشتر موضوع قدرت نمایی مطرح بود.

 

فکر می کنید نخستین رویارویی نظامی مستقیم ایران و اسرائیل از این به بعد ترس دو طرف برای تکرار آن را از بین برد و به زبان دیگر ریسک تکرار آن بالا رفته و یا تبعات آن که قرار گرفتن منطقه در آستانه جنگی تمام عیار خواهد بود دو کشور را دوباره به سمت جنگ در سایه ببرد؟

 

هنوز برای نظردادن درباره این موضوع با قاطعیت زود است. از طرف دیگر این دو گزاره ای که مطرح کردید لزوما ناقض هم نیستند. سناریوی محتمل تری وجود دارد و آن اینکه حداقل برای مدتی دو طرف به رویکرد قبلی یعنی جنگ در سایه بازگردند. اما به هرحال همانطور که اشاره کردید با توجه به اینکه این اتفاق یک بار رخ داده و آستانه منازعه میان دو طرف تغییر کرده احتمال تکرار این موضوع بیشتر از قبل وجود دارد.

یعنی ما در بهترین حالت شاهد یک جنگ سایه میان دو طرف خواهیم بود که در آن دو طرف گهگاهی از رفتن به زیر آفتاب هم ابایی نخواهند داشت. در چنین شرایطی می توان انتظار داشت که تنش ها از سطح کنترل هم خارج شود.

در مجموع بعد از این اقدام ها و حمله ایران و پاسخ اسرائیل در قالب حمله به اصفهان به نظر می رسد که این آستانه منازعه تغییر کرده و البته یکی از جنبه های اصلی این اقدام رفت و برگشتی این بود که دو طرف خطوط قرمز خود را ترسیم بکنند.

برای ایران همانطور که به صراحت اشاره شد، این مسأله مطرح بوده که جلوی انجام اقدام های مستقیم اسرائیل علیه ایران، مقام های ایرانی یا دارایی های ایران مانند حمله به کنسولگری گرفته شود. هدف اسرائیل از حمله به اصفهان هم این بود که نشان دهد خطوط قرمز را نمی پذیرد، اما همزمان به دنبال افزایش سطح مخاصمه از آستانه فعلی هم نیست.

بنابراین، فعلا به نظر می رسد دو طرف برای بازگشت به سایه توافق کردند اما احتمال تشدید دوباره تنش و درگیری وجود دارد

 

با وجود گذشت چندهفته از حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارتخانه ایران در دمشق یک سوال به یک سوال به سختی می توان پاسخ قاطعی داد: آیا اسرائیل واکنش ایران را پیش بینی کرده بود و این حمله را انجام داد؟ آیا هدف اسرائیل واقعا گسترش دامنه جنگ غزه بود و اگر بله چرا نقشه کشیده شده را ادامه نداد؟ نخواست یا تحت فشار برای متقف کردن آن قرار گرفت؟

 

من معتقد هستم که اقدام اسرائیل اشتباه محاسباتی بود . اسرائیل تمایلی برای کشاندن ایران به جنگ حداقل در شرایط فعلی نداشت. به هرحال هنوز بعد از شش ماه مسئله حماس همچنان در غزه برای اسرائیل حل نشده باقی مانده است، تنش ها با حزب الله هرچند به شکل کنترل نشده، اما تدریجی، بالارفته و احتمال جنگ تمام عیار با حزب الله افزایش پیدا کرده است. با وجود شکل گیری یک ائتلاف بین المللی علیه حوثی ها هنوز نشانه ای از مهار آن چالش وجود ندارد .

در چنین شرایطی ورود به یک جنگ مستقیم با ایران که کل این شبکه را به یک باره و با تمام قدرت علیه اسرائیل فعال می کرد در هیچ محاسبه استراتزیکی نمی گنجد. قطعا سیستم سیاسی در هیچ کجا از جمله اسرائیل یکپارچه نیست و تصمیم سازهای مختلف ممکن است اولویت های متفاوتی داشته باشند. ممکن است طیف تندروتری در اسرائیل خواهان درگیری مستقیم با ایران بوده باشند اما من فکر می کنم اقدامی که انجام شد در بحث حمله به کنسولگری ایران ناشی از اشتباه محاسباتی بود.

 سیاست به اصطلاح «صبر استراتژیک» که از جانب ایران به نمایش گذاشته شد، این باور را ایجاد کرده که به دلایل مشکلات داخلی و همینطور ملاحظه های خارجی و منطقه ای ایران تمایلی برای انجام اقدامی که ممکن باشد یک درگیری گسترده تر را شکل دهد ندارد و حداقل فعلا اسرائیل می تواند به بالابردن سطح درگیری با ایران ادامه دهد.  من فکر می کنم نکته اصلی اینجا بود . من این استدلالی که مطرح می شود که اسرائیل برای ایران دام گذاشت و سپس از طریق فشارهای بین المللی از انجام این اقدام پشیمان شد را نمی پذیرم.

دیگر خبرها

  • نگاه متفاوت کارشناس اقتصادی بعد از حمله موشکی سپاه: معادلات تغییر کرد | فیلم
  • پخش گفتگوی اختصاصی با همسر شهید طهرانی مقدم از شبکه خبر
  • نقاط فلج‌کننده گنبد آهنین برای موشکباران بعدی روشن شد
  • حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان: ایران در حمله به اسرائیل به کشورهای منطقه هم هشدار داد، هم اطمینان خاطر/ تهران قواعد درگیری با تل آویو را بازتعریف کرد/ همسایگان عربی ایران به دنبال موازنه و مفاهمه با تهران خواهند بود/ توانمندی موشکی ایران
  • تحلیل اندیشکده آمریکایی از توان پهپادی و موشکی ایران
  • توانایی پهپادی و موشکی ایران در اوج
  • ایران در اوج توانایی پهپادی و موشکی است
  • اندیشکده شورای آتلانتیک: ایران در اوج توانایی پهپادی و موشکی است
  • اندیشکده شورای آتلانتیک : ایران در اوج توانایی پهپادی و موشکی است
  • برگزاری گرامیداشت یاد و خاطره شهید شفیع زاده در تبریز